کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

لیست بعضی از مطالب

استدلال به آیه مباهله.docx

اهمیت واقعه مباهله.docx

داستان تفسیری مباهله.docx

مقالات مباهله.rar

http://bandinternety.persiangig.com/gadir/mobahele/

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

فضائل اهل بیت(علیهم السلام) در آیه مباهله

سؤال: در آیه مباهله چه فضائلى براى اهل بیت(علیهم السلام) نهفته است؟

جواب: در آیه مباهله و روایات مربوط به آن، فضایلى براى اهل بیت(علیهم السلام) نهفته است،که ما به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:

الف) آیه مباهله دلالت دارد بر این که اهل بیت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) محبوب ترین افراد نزد اویند. و لذا بیضاوى در تفسیر آیه که فرمود: «فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را بیاورید» گفته است: «یعنى هرکدام از ما و از شما خود و عزیزترین اهلش را بیاورد.»(1)

ب) این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) این افراد را براى مباهله که موضع حسّاسى است و احتیاج به دعا دارد آورد، خود دلالت بر افضلیت آن ها بر دیگران دارد.

ج) پیامبر(صلى الله علیه وآله) به اهل بیتش فرمود: «إذا أنا دعوت فأمّنوا» هر گاه من دعا کردم شما آمین بگویید.

اسقف آن ها گفت: من در سیماى آنان چنین مى بینم که اگر آنان از خدا بخواهند که کوهى از کوه ها از جا کنده شود، خداوند چنین خواهد کرد، لذا با آن ها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و تا روز قیامت هیچ نصرانى در روى زمین باقى نخواهد ماند.(2) از این جا استفاده مى شود که حتى نصارا نیز پى به فضیلت آن بزرگواران برده بودند.

د) در این آیه خداوند امام على(علیه السلام) را نفس و جان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) معرفى کرده است(3) و این بلندترین تعبیرى است که مى توان در شأن آن حضرت(علیه السلام) آورد.

پی نوشتها:

1 ـ تفسیر بیضاوى با حاشیه شهاب، ج 2، ص 32.

2 ـ زمخشرى، کشاف، ج 1، ص 369 ; تفسیر مراغى، ج 2، ص 157.

3 ـ ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج 3، ص 90، ح 1131.

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

دوازده درس از مباهله

درس‌هایی که از واقعه مباهله می‌گیریم:

1. از آن‌جا که مباهله، به‌عنوان آخرین حربه پیامبر، پس از اثر نکردن منطق و استدلال مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین منظور آن ظاهر شدن اثر خارجی نفرین است؛ نه یک نفرین ساده بی‌اثر.

2. پیشنهاد مباهله را کسی می‌دهد که بر حقانیت خود پافشاری داشته باشد و در این واقعه، پیامبر بود که مباهله را طرح کرد.

3. آیه مباهله، مقام نبوت و رسالت پیامبر را هم به روشنی اثبات می‌کند؛ زیرا کسانی که حاضر نشدند با او مباهله کنند، یقین کردند که او فرستاده خداست.

4. مباهله، روشنگر این است که حضرت عیسی علیه‌السلام، رسول و پیامبر خداست؛ نه فرزند خدا؛ عابد است و نه معبود؛ مخلوق است و نه خالق.

5. زن و مرد، در مسئله دین و دیانت دوشادوش همدیگر هستند (ابناءنا، نساءنا و انفسنا در آیه مباهله اشاره به این مسئله دارد).

6. در دعا کردن آنچه مهم است، انگیزه‌ها و شخصیت‌هاست؛ نه تعداد (گروه مباهله‌کننده پنج نفر بیش‌تر نبودند).

7. علی بن ابی‌طالب، جانِ رسول خداست. (انفسنا)

8. استدلال منطقی آوردن، اولین راه برای بحث با دیگران است.

9. آخرین برگ برنده مؤمن واقعی، دعاست.

10. استدلال را باید پاسخ داد؛ ولی مجادله و لجاجت را باید سرکوب کرد.

11. اگر شما محکم بایستید، دشمن به دلیل باطل بودنش، عقب‌نشینی می‌کند.

12. قوام و اساس دین اسلام به خاطر همین پنج نفر است؛ وگرنه پیامبر می‌توانست شخصاً نفرین کند و اهل بیتش را با خودش نیاورد. ولی این قضیه نشان داد که اهل بیت پیامبر، هم‌گام و همراه او برای رسیدن به حق هستند و همواره آماده استقبال از مرگ‌اند.

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما بزرگواران

این سری مقالات در مورد اثبات شان نزول آیه مباهله در مورد اهل بیت و احیای عید بزرگی مثل مباهله است

شما دوست عزیز می توانید هر یک از این مجموعه مقالات را که دوست دارید در وبلاگهای خودتان قرار دهید. پس از قرار دادن مقالات در وبلاگها و وب سایت های خود به ما خبر دهید

Qadirnet.com

Shia-sonni.com

Baralichegozasht86@yahoo.com

با تشکر فراوان

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

بیشتر در مورد آیه مباهله بدانیم!

بررسی کلمه مباهله:

مباهله در اصل از ریشه ی «بهل» به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن است. از این رو، هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند. و پستان آن را در کیسه قرار ندهند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد به آن «باهل» می گویند. و «ابتهال» در دعا، به معنای تضرع و واگذار کردن کار خود به خداست.

بنابراین، اگر در مواردی «مباهله» را به معنای «هلاکت، لعن و دوری از خدا» گرفته اند، به خاطر آن است که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود، هلاکت و لعنت و دوری از درگاه خدا را به دنبال دارد.

این بود معنای «مباهله» از نظر ریشه ی لغوی، اما مفهوم آن در آیه ی مورد بحث نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است؛ یعنی افرادی که درباره ی یک مسأله ی مهم مذهبی اختلاف نظر دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که طرف مقابل را که دروغگو است، رسوا ساخته و به سزای اعمال خود برساند

آیه مباهله چیست؟

سوره آل عمران، آیه 61: فمن حآجَّکَ مِن بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَتَ اللّهِ عَلىَ الْکاذِبینَ «هر گاه بعد از علم و دانشى که(درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»

خلاصه داستان مباهله:

در روایات اسلامی وارد شده است: هنگامی که پای مباهله به میدان آمد، نمایندگان مسیحیان «نجران» از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود به شور بنشینند. سرانجام نتیجه ی مشورت آن ها که از یک نکته ی روان شناسی سرچشمه می گرفت، این بود که به افراد خود دستور دادند اگر دیدید محمد صلی الله علیه و آله و سلم با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله می آید، نترسید و با او مباهله کنید؛ زیرا معلوم است حقیقتی در کار او نیست و از این رو؛ به جار و جنجال متوسل شده است؛ ولی اگر دیدید با افراد محدود و به همراه نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خدا است و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

بر این اساس، آن ها طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند، ولی ناگاه دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که فرزندانش حسین علیه السلما را در آغوش دارد و دست حسن علیه السلام را دست گرفته، و علی و فاطمه علیهما السلام نیز همراه او هستند، رو به سوی میعادگاه روان است. و در این حال، به آنان سفارش می کند که هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید. مسیحیان هنگامی که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتاده و از اقدام به مباهله خودداری کردند، لذا حاضر به مصالحه شده و به شرایط ذمه (عدم تظاهر به خوردن گوشت خوک و شرابخواری، زنا و ازدواج با زنانی که ازدواج کردن با آن ها در اسلام حرام است) تن در دادند

مباهله در روایات و تفاسیر اهل سنت:

علماى اهل سنت شأن نزول آیه مباهله  رابه طریق مختلف در کتب روایى و تفسیرى خود نقل کرده اند که در اینجا به برخى از سندهاى صحیح آن اشاره مى کنیم:

مسلم نقل کرده که معاویة بن ابى سفیان، سعد بن ابى وقاص را خواست و گفت: چه چیز تو را مانع شده که ابو تراب را سبّ نکنى؟ گفت: سه فضیلت را رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره علىّ(علیه السلام) بیان داشته که با وجود آن ها هرگز على(علیه السلام) را سبّ نخواهم کرد، واگر یکى از آن ها براى من بود از شترهاى گران قیمت نزد من ارزشمندتر بود... یکى آنکه هنگامى این آیه نازل شد: ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را خواست و عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند»

برخی از منابع شان نزول آیه مباهله در کتب اهل سنت:

ولما نزلت هذه الآیة فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم دعا رسول الله صلى الله علیه وسلم علیا وفاطمة وحسنا وحسینا فقال اللهم هؤلاء أهلی

صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 7 - ص 120 121- دار الفکر

سنن الترمذی - الترمذی - ج 4 - ص 293 294- دار الفکر

نظم درر السمطین - الزرندی الحنفی - ص 108

معرفة علوم الحدیث - الحاکم النیسابوری - ص 50- منشورات دار الآفاق الحدیث

عمدة القاری - العینی - ج 18 - ص 27- دار إحیاء التراث العربی

فتح القدیر - الشوکانی - ج 1 - ص 348- عالم الکتب

شواهد التنزیل الحاکم الحسکانی ج 1 ص 160- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة

تفسیر ابن کثیر ابن کثیر ج 1 ص 379- دار المعرفة

الدر المنثور جلال الدین السیوطی ج 2 ص 39- دار المعرفة

إمتاع الأسماع المقریزی ج 6 پاورقى ص 6- دار الکتب العلمیة

الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ابن الصباغ ج 1 پاورقى ص 114- دار الحدیث

تفسیر القرطبی القرطبی ج 4 ص 104- مؤسسة التاریخ العربی

تاریخ الإسلام الذهبی ج 3 ص 627- دار الکتاب العربی

مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ع) محمد بن طلحة الشافعی ص 38

مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 185- دار صادر

تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 42 - ص 16- دار الفکر

المناقب - الموفق الخوارزمی - ص 108- مؤسسة النشر الإسلامی

ینابیع المودة لذوی القربى - القندوزی - ج 1 - ص 136- دار الأسوة

المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 150

السنن الکبرى - البیهقی - ج 7 - ص 63- دار الفکر

حال از شما مخاطب گرامی یک سوال دارم؟

ثابت شد علی بن ابیطالب نفس پیامبر است. حال اگر کسی به این نفس پیامبر فحاشی کند. حکمش چیست؟

چرا نفس پیامبر باید بعد پیامبر و همسر بزرگوارش فاطمه بنت محمد در بین مردم جایگاهی نداشته باشد؟

علمای بزرگ اهل سنت از قبیل بخاری در صحیح بخاری چنین نگاشته اند که بعد از علی بن ابیطالب در زمان حیات فاطمه بنت محمد در بین مردم مقامی داشت اما بعد از اینکه از فاطمه از دنیا رفت دیگری مقامی بین مردم نداشت.

اینم متن روایت:

وکان لعلی من الناس وجه حیاه فاطمه، فلما توفیت استنکر علی وجوه الناس

و کان لعلی من الناس وجه حیاه فاطمه ——-مردم، توجهی، مادامی که فاطمه زنده بود، به علی داشتند.

فلما تووفیت، استنکر علی وحوه الناس ——–وقتی فاطمه در گذشت، مردم از علی روی برگردان شدند. ((علی از چشم مردم افتاد))

صحیح البخاری البخاری ج 5 ص 83- دارالفکر

صحیح مسلم مسلم النیسابوری ج 5 ص 154- دارالفکر

مگر این اصحاب و مردم نشنیده بودند روایات در شان علی بن ابیطالب را؟

مگر نشنیده بودند که علی نفس پیامبر است؟

تفسیر ابن کثیر ابن کثیر ج 1 ص 379- دارالمعرفه

مگر نشنیده بودند که حب علی بن ابیطالب دلیل بر حلال زادگی هست؟

تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر ج 42 ص 287- دارالفکر

مگر نشنیده بودند که پیامبر علی را کسی معرفی کرد که خدا و رسولش را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند؟

صحیح البخاری البخاری ج 4 ص 5- دارالفکر

صحیح مسلم مسلم النیسابوری ج 5 ص 195- دارالفکر

و صدها روایات دیگر در شان علی بن ابیطالب در کلام حضرت رسول.

چرا چنین کردند؟

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

اهل سنت و شأن نزول آیه مباهله

سؤال: علماى اهل سنت چه احادیثى در مورد شأن نزول آیه مباهله نقل کرده اند؟

جواب: علماى اهل سنت شأن نزول آیه مباهله(1) رابه طریق مختلف در کتب روایى و تفسیرى خود نقل کرده اند که در اینجا به برخى از سندهاى صحیح آن اشاره مى کنیم:

1 ـ ابن عساکر به سندش از ابى طفیل نقل کرده که امیر المؤمنین(علیه السلام) با اصحاب شورا مناظره کرده و جمله اى از فضایل و مناقبش را برای آنان بر شمرد; از آن جمله فرمود: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آیا در میان شما کسى نزدیک تر به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در خویشاوندى هست؟ وکسى که رسول خدا او را نفس خود خوانده و فرزندان او را فرزندان خود و زنان او را زنان خود، خوانده باشد غیر از من وجود دارد؟» گفتند: بار خدایا، هرگز.(2)

2 ـ احمد بن حنبل نقل کرده . . . هنگامى که این آیه نازل شد ( نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ را دعوت کرد، آنگاه عرض کرد: بار خدایا! اینان اهل من هستند.(3)

3 ـ مسلم نقل کرده که معاویة بن ابى سفیان، سعد بن ابى وقاص را خواست و گفت: چه چیز تو را مانع شده که ابو تراب را سبّ نکنى؟ گفت: سه فضیلت را رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره علىّ(علیه السلام) بیان داشته که با وجود آن ها هرگز على(علیه السلام) را سبّ نخواهم کرد، واگر یکى از آن ها براى من بود از شترهاى گران قیمت نزد من ارزشمندتر بود... یکى آنکه هنگامى این آیه نازل شد: ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را خواست و عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند.»(4)

4 ـ ترمذى نیز با همین سند و متن، این حدیث را نقل کرده، آن گاه تصریح به صحت آن نموده است.(5)

5 ـ حاکم نیشابورى از سعد بن ابى وقاص نقل کرده: هنگامى که این آیه: (ندْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ...)نازل شد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین ـ رضى الله عنهم ـ را خواست، آن گاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند.»(6)

6 ـ طبرى از سدىّ در تفسیر آیه مباهله نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن هنگام دست حسن و حسین و فاطمه را گرفت و به علىّ(علیه السلام) گفت: دنبال ما بیا. او هم با آن ها به راه افتاد. در آن روز نصارا بیرون نیامدند و گفتند: ما مى ترسیم که این شخص پیامبر باشد و نفرین پیامبر مانند نفرین دیگران نیست.(7).

7 ـ مأمون عباسى روزى به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: مرا به نزدیک ترین فضیلت امیر المؤمنین(علیه السلام)خبر بده که قرآن بر آن دلالت دارد. حضرت فرمود: «فضیلت مباهله، خداوند ـ جل جلاله ـ فرمود: ( فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ)، آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حسن و حسین که دو فرزند او به حساب مى آمدند دعوت کرد، ونیز فاطمه را که در موضع نساء او به حساب مى آمد خواست و نیز امیر المؤمنین(علیه السلام) را که به حکم خداوند ـ عزّ وجلّ ـ نفس او به حساب مى آمد دعوت نمود. و به تحقیق ثابت شده که احدى از خلق خدا جلیل تر و افضل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نیست، پس واجب است که احدى افضل از نفس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به حکم خداوند ـ عزّ وجلّ ـ نباشد....»(8)

پی نوشتها:

1 ـ سوره آل عمران، آیه 61: فمن حآجَّکَ مِن بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَتَ اللّهِ عَلىَ الْکاذِبینَ «هر گاه بعد از علم و دانشى که(درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

2 ـ ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج 3، ص 90، ح 1131.

3 ـ مسند احمد، ج 1، ص 185.

4 ـ صحیح مسلم، ج 7، ص 120.

5 ـ صحیح ترمذى، ج 5، ص 596، کتاب المناقب، مناقب علىّ(علیه السلام).

6 ـ مستدرک حاکم، ج 3، ص 150.

7 ـ جامع البیان، ج 3، ص 212 و 213.

8 ـ الفصول المختاره، ص 38.

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

اهل سنت و شأن نزول آیه مباهله

سؤال: علماى اهل سنت چه احادیثى در مورد شأن نزول آیه مباهله نقل کرده اند؟

جواب: علماى اهل سنت شأن نزول آیه مباهله(1) رابه طریق مختلف در کتب روایى و تفسیرى خود نقل کرده اند که در اینجا به برخى از سندهاى صحیح آن اشاره مى کنیم:

1 ـ ابن عساکر به سندش از ابى طفیل نقل کرده که امیر المؤمنین(علیه السلام) با اصحاب شورا مناظره کرده و جمله اى از فضایل و مناقبش را برای آنان بر شمرد; از آن جمله فرمود: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آیا در میان شما کسى نزدیک تر به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در خویشاوندى هست؟ وکسى که رسول خدا او را نفس خود خوانده و فرزندان او را فرزندان خود و زنان او را زنان خود، خوانده باشد غیر از من وجود دارد؟» گفتند: بار خدایا، هرگز.(2)

2 ـ احمد بن حنبل نقل کرده . . . هنگامى که این آیه نازل شد ( نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ را دعوت کرد، آنگاه عرض کرد: بار خدایا! اینان اهل من هستند.(3)

3 ـ مسلم نقل کرده که معاویة بن ابى سفیان، سعد بن ابى وقاص را خواست و گفت: چه چیز تو را مانع شده که ابو تراب را سبّ نکنى؟ گفت: سه فضیلت را رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره علىّ(علیه السلام) بیان داشته که با وجود آن ها هرگز على(علیه السلام) را سبّ نخواهم کرد، واگر یکى از آن ها براى من بود از شترهاى گران قیمت نزد من ارزشمندتر بود... یکى آنکه هنگامى این آیه نازل شد: ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را خواست و عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند.»(4)

4 ـ ترمذى نیز با همین سند و متن، این حدیث را نقل کرده، آن گاه تصریح به صحت آن نموده است.(5)

5 ـ حاکم نیشابورى از سعد بن ابى وقاص نقل کرده: هنگامى که این آیه: (ندْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ...)نازل شد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین ـ رضى الله عنهم ـ را خواست، آن گاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند.»(6)

6 ـ طبرى از سدىّ در تفسیر آیه مباهله نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن هنگام دست حسن و حسین و فاطمه را گرفت و به علىّ(علیه السلام) گفت: دنبال ما بیا. او هم با آن ها به راه افتاد. در آن روز نصارا بیرون نیامدند و گفتند: ما مى ترسیم که این شخص پیامبر باشد و نفرین پیامبر مانند نفرین دیگران نیست.(7).

7 ـ مأمون عباسى روزى به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: مرا به نزدیک ترین فضیلت امیر المؤمنین(علیه السلام)خبر بده که قرآن بر آن دلالت دارد. حضرت فرمود: «فضیلت مباهله، خداوند ـ جل جلاله ـ فرمود: ( فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ)، آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حسن و حسین که دو فرزند او به حساب مى آمدند دعوت کرد، ونیز فاطمه را که در موضع نساء او به حساب مى آمد خواست و نیز امیر المؤمنین(علیه السلام) را که به حکم خداوند ـ عزّ وجلّ ـ نفس او به حساب مى آمد دعوت نمود. و به تحقیق ثابت شده که احدى از خلق خدا جلیل تر و افضل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نیست، پس واجب است که احدى افضل از نفس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به حکم خداوند ـ عزّ وجلّ ـ نباشد....»(8)

پی نوشتها:

1 ـ سوره آل عمران، آیه 61: فمن حآجَّکَ مِن بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَتَ اللّهِ عَلىَ الْکاذِبینَ «هر گاه بعد از علم و دانشى که(درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

2 ـ ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج 3، ص 90، ح 1131.

3 ـ مسند احمد، ج 1، ص 185.

4 ـ صحیح مسلم، ج 7، ص 120.

5 ـ صحیح ترمذى، ج 5، ص 596، کتاب المناقب، مناقب علىّ(علیه السلام).

6 ـ مستدرک حاکم، ج 3، ص 150.

7 ـ جامع البیان، ج 3، ص 212 و 213.

8 ـ الفصول المختاره، ص 38.

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

اهل سنت و شأن نزول آیه مباهله

سؤال: علماى اهل سنت چه احادیثى در مورد شأن نزول آیه مباهله نقل کرده اند؟

جواب: علماى اهل سنت شأن نزول آیه مباهله(1) رابه طریق مختلف در کتب روایى و تفسیرى خود نقل کرده اند که در اینجا به برخى از سندهاى صحیح آن اشاره مى کنیم:

1 ـ ابن عساکر به سندش از ابى طفیل نقل کرده که امیر المؤمنین(علیه السلام) با اصحاب شورا مناظره کرده و جمله اى از فضایل و مناقبش را برای آنان بر شمرد; از آن جمله فرمود: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آیا در میان شما کسى نزدیک تر به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در خویشاوندى هست؟ وکسى که رسول خدا او را نفس خود خوانده و فرزندان او را فرزندان خود و زنان او را زنان خود، خوانده باشد غیر از من وجود دارد؟» گفتند: بار خدایا، هرگز.(2)

2 ـ احمد بن حنبل نقل کرده . . . هنگامى که این آیه نازل شد ( نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ را دعوت کرد، آنگاه عرض کرد: بار خدایا! اینان اهل من هستند.(3)

3 ـ مسلم نقل کرده که معاویة بن ابى سفیان، سعد بن ابى وقاص را خواست و گفت: چه چیز تو را مانع شده که ابو تراب را سبّ نکنى؟ گفت: سه فضیلت را رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره علىّ(علیه السلام) بیان داشته که با وجود آن ها هرگز على(علیه السلام) را سبّ نخواهم کرد، واگر یکى از آن ها براى من بود از شترهاى گران قیمت نزد من ارزشمندتر بود... یکى آنکه هنگامى این آیه نازل شد: ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را خواست و عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند.»(4)

4 ـ ترمذى نیز با همین سند و متن، این حدیث را نقل کرده، آن گاه تصریح به صحت آن نموده است.(5)

5 ـ حاکم نیشابورى از سعد بن ابى وقاص نقل کرده: هنگامى که این آیه: (ندْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ...)نازل شد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) علىّ و فاطمه و حسن و حسین ـ رضى الله عنهم ـ را خواست، آن گاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند.»(6)

6 ـ طبرى از سدىّ در تفسیر آیه مباهله نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن هنگام دست حسن و حسین و فاطمه را گرفت و به علىّ(علیه السلام) گفت: دنبال ما بیا. او هم با آن ها به راه افتاد. در آن روز نصارا بیرون نیامدند و گفتند: ما مى ترسیم که این شخص پیامبر باشد و نفرین پیامبر مانند نفرین دیگران نیست.(7).

7 ـ مأمون عباسى روزى به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: مرا به نزدیک ترین فضیلت امیر المؤمنین(علیه السلام)خبر بده که قرآن بر آن دلالت دارد. حضرت فرمود: «فضیلت مباهله، خداوند ـ جل جلاله ـ فرمود: ( فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ)، آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حسن و حسین که دو فرزند او به حساب مى آمدند دعوت کرد، ونیز فاطمه را که در موضع نساء او به حساب مى آمد خواست و نیز امیر المؤمنین(علیه السلام) را که به حکم خداوند ـ عزّ وجلّ ـ نفس او به حساب مى آمد دعوت نمود. و به تحقیق ثابت شده که احدى از خلق خدا جلیل تر و افضل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نیست، پس واجب است که احدى افضل از نفس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به حکم خداوند ـ عزّ وجلّ ـ نباشد....»(8)

پی نوشتها:

1 ـ سوره آل عمران، آیه 61: فمن حآجَّکَ مِن بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَتَ اللّهِ عَلىَ الْکاذِبینَ «هر گاه بعد از علم و دانشى که(درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

2 ـ ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج 3، ص 90، ح 1131.

3 ـ مسند احمد، ج 1، ص 185.

4 ـ صحیح مسلم، ج 7، ص 120.

5 ـ صحیح ترمذى، ج 5، ص 596، کتاب المناقب، مناقب علىّ(علیه السلام).

6 ـ مستدرک حاکم، ج 3، ص 150.

7 ـ جامع البیان، ج 3، ص 212 و 213.

8 ـ الفصول المختاره، ص 38.

کمپین رهروان غدیر

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کمپین رهروان غدیر

اثبات صحت حدیث مباهله

سؤال: از چه راه هایى مى توان صحت حدیث مباهله را اثبات نمود؟

جواب: حدیث مباهله را مى توان از طرق مختلف تصحیح کرد:

1 ـ وجود حدیث در صحاح(1):

ـ وجود حدیث در صحیح مسلم

ـ وجود حدیث در صحیح ترمذى

2 ـ تصریح به صحت حدیث:

ـ تصریح ترمذى به صحت حدیث

ـ تصریح حاکم نیشابورى به صحت حدیث با وجود شروط صحت بخارى و مسلم.

ـ تصریح ذهبى به صحت حدیث در «تلخیص المستدرک.»

ـ تصریح قاضى ایجى به صحت حدیث;

او مى گوید: « . . . مراد از ( أَنْفُسَنا) خود پیامبر نیست; زیرا انسان خودش را دعوت نمى کند، بلکه مراد به آن علىّ(علیه السلام)است، و اخبار صحیح و روایات ثابته نزد اهل نقل دلالت مى کند بر این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) علىّ(علیه السلام) را براى این مقام دعوت کرد. و به طور حتم نفس على همان نفس محمّد حقیقتاً نیست بلکه مراد مساوات در فضل و کمال است، تنها فضیلت نبوّت استثنا مى شود و این که ( أَنْفُسَنا) در بقیه کمالات حجّت است. پس علىّ(علیه السلام) با پیامبر(صلى الله علیه وآله) در هر فضیلتى به جز نبوّت مساوى است.

نتیجه این که: على(علیه السلام) افضل امت است.»(2)

3 ـ تصریح به تواتر حدیث:

حاکم نیشابورى در جایى دیگر مى گوید: «اخبار متواتر در تفاسیر از ابن عباس و دیگران روایت شده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در روز مباهله دست على و حسن و حسین(علیهم السلام) را گرفته و فاطمه(علیها السلام) را پشت سر خود قرار داد. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: این ها فرزندان ما و نفوس ما و زنان ما هستند، شما نیز نفوس خود و فرزندان و زنان خود را بیاورید آن گاه مباهله کرده و لعنت خدا را بر کافران قرار دهیم.»(3)

4 ـ تصریح به عدم خلاف:

جصاص مى گوید: «همانا راویان تاریخ و ناقلان آثار اتفاق کرده اند بر این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست حسن و حسین و علىّ و فاطمه ـ رضى الله عنهم ـ را گرفت، و نصارا که با او به محاجّه برخاسته بودند را به مباهله دعوت کرد.»(4)

5 ـ تصریح به وثاقت راویان:

ابن طلحه شافعى مى گوید: «افراد «ثقة» و ناقلین «ثبت»، روایات نزول آیه مباهله را در حقّ علىّ و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) نقل کرده اند.»(5)

6 ـ ارسال مسلّم دانستن حدیث:

ابن اثیر در «الکامل» این حدیث را ارسال مسلّم کرده; یعنى آن را از مسلّمات حدیثى دانسته است.(6)

پی نوشتها:

 

1 ـ صحیح مسلم، ج 12، ص 129.

2 ـ شرح مواقف، ج 8، ص 367.

3 ـ معرفة علوم الحدیث، ج 1، ص 60.

4 ـ احکام القرآن، ج 2، ص 16.

5 ـ مطالب السؤول، ص 7.

6 ـ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 293.

کمپین رهروان غدیر

نص بر امامت در نهج البلاغه‏

نص بر امامت در نهج البلاغه‏

سؤال: آیا در نهج البلاغه نشانى از وجود نص بر امامت على و فرزندان او هست؟

جواب:

اوّلًا: باید توجه نمود که شریف رضى گردآورنده سخنان و نامه هاى امام، همه سخنان ایشان را در موارد گوناگون، جمع نکرده و بیشترین توجه او، سخنان فصیح و بلیغ آن حضرت بوده است، لذا مجموعه سخنان امام را «نهج البلاغه» نامیده است. بنابراین اگر در این کتاب نشانى از وجود نص بر امامت امام و فرزندان او نباشد، دلیل بر نبود نص و دلیل از رسول خدا (ص) نیست.

ثانیاً: در نهج البلاغه کراراً مسأله وصایت و امامت حضرت و اهل بیت او مطرح شده و ما از میان سخنان فراوان آن حضرت به اندکى بسنده مى کنیم.

منزلت اهل بیت (علیهم السَّلام):

امام (ع) در خطبه دوم نهج البلاغه، منزلت اهل بیت (علیهم السَّلام) را چنین معرفى مى کند:

«مَوضِعُ سِرِّهِ وَلجأُ أَمْرِهِ وَعَیْبَةُ عِلْمِهِ وَموئِلُ حُکْمِهِ، وَکهُوفُ کُتُبهِ، وَجِبالُ دینِهِ؛ بِهِمْ اقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ وَأَذْهَبَ ارتعادَ فَرائِضِهِ... لا یُقاسُ‏ بِآل مُحَمَّد (ص) مِنْ هذِهِ الأُمّة أَحد، ولا یُسوّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتهُمْ عَلَیْهِ أَبداً، هُمْ أَساسُ الدِّین وَعِمادُ الیَقینِ، إِلَیْهِمْ یَفى‏ءُ الغالى وَبِهِمْ یلحَقُ التالى وَلَهُمْ خَصائصُ حَقِ الوِلایَة وَفِیِهمُ الوَصیّةُ وَالوراثَةُ، الآنَ إِذْ رَجَعَ الحَقّ إِلى أَهْلِهِ وَنقل إِلى مُنتقَله».[1]

«جایگاه راز خدا، پناهگاه دین او، صندوق علم او، مرجع حکم او، گنجیینه هاى کتاب هاى او، و کوه هاى دین او مى باشند. به وسیله آنها پشت دین را راست کرد و تزلزلش را مرتفع ساخت... احدى از امت با آل محمد قابل قیاس نیست. کسانى را که از نعمت آنها متنعمند با خود آنها نتوان هم ترازو کرد، آنان رکن دین و پایه یقینند، تند روان باید به آنان (که میانه روند) برگردند و کند روان باید سعى کنند به آنان برسند، شرایط ولایت امور مسلمین در آنها جمع است و وصیت پیامبر درباره آنها است و آنان کمالات نبوى را به ارث برده اند، این هنگام است زمانى که حق به اهلش بازگشته به جاى اصلى خود منتقل گشته است».

چه نصى روشن تر از این که مى فرماید: «و فیهم الوصیة والوراثة».«وصیت رسول خدا و وراثت او در میان آنها است».

و نیز مى فرماید: «أیْنَ الّذینَ زَعَمُوا انّهُمُ الرّاسِخُونَ فِى العِلْمِ دُوننا، کذباً وَبَغْیاً عَلَیْنا ان رَفَعَنا اللّه وَوَضَعَهُمْ، وَأعْطانا وَحَرَّمهُمْ، وادخلنا وأخرجهُم، بِنا یُستَعطى ویُسْتَجلى العَمى، إِنَّ الأئِمَّة مِنْ قُریش غَرَسُوا فى هذا الْبَطْنِ مِنْ هاشِم لا تصلح عَلى سِواهُمْ وَلا تصلح الوُلاةَ من‏ غَیْرِهِمْ».[2]

«کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد».

سخنان حضرت درباره حقانیت خود:

سخنان حضرت درباره حقانیت خود بیش از آن است که در این جا به آن اشاره شود، کافى است به یاد آوریم که آن حضرت در اوائل خلافت ظاهرى خود در خطبه اى چنین فرمود:

«فَوَ اللّهِ ما زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقّى مُسْتَأْثَراً عَلىَّ مُنْذُ قَبَضَ اللّهُ نَبِیَّهُ (ص) حَتّى یَومِ النّاسِ هذا».[3]

«به خدا سوگند از روزى که خدا جان پیامبر خویش را تحویل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است».[4]

منابع

[1] - نهج البلاغه، خطبه 2.

[2] - نهج البلاغه، خطبه 107.

[3] - نهج البلاغه، خطبه 6.

[4] - راهنماى حقیقت، شیخ جعفر سبحانی، ص:338- 340.

کمپین رهروان غدیر